جدول جو
جدول جو

معنی گاو پهلو - جستجوی لغت در جدول جو

گاو پهلو
(پَ لَ / لو)
اصطلاحی است معماران را که ظاهراً شکل آن بصورت پهلوی گاو برآمده بود ’: و چون باروی شهر به طرف خراسان گاوپهلو نبود شش برج دیگر ساخته بر آن طرف بنهاد بعوض گاو پهلو’. (تاریخ جدید یزد)
لغت نامه دهخدا
گاو پهلو
آنچه شکلش بصورت پهلوی گاو بر آمده باشد (ک) : ... و چون با روی شهر بطرف خراسان گاو پهلو نبود شش برج دیگر ساخته بر آن طرف بنهاد بعوض گاو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ هََ)
ارابه. گاو که اکثر بکار سواری آید، از عالم گهربهل که ارابۀ اسبی است. و این در اصل هندی است: ملا فوقی یزدی به واو غیرملفوظ و سکون ها بسته و این نوعی از تصرف بود:
خداوندا بگاو بهل قناعت زود بنشانم
که تا چشمم بدان نبود که او گاو و غنم دارد
و در ساقی نامه آمده است:
بده می که تا حل شود مشکلم
نشیند بگاو بهل عشرت دلم.
(آنندراج).
جفت گاوی که اراده را میکشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چار پهلو
تصویر چار پهلو
شخص شکم بزرگ و پر، تنومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو پهلو
تصویر دو پهلو
دوسو، دارای دو ضلع
فرهنگ لغت هوشیار
گردونه گاو که بیشتر برای سواری بکار برند: خداوندا، بگاو بهل قناعت زود بنشانم. که تا چشمم بدان نبود که او گاو غنم دارد (فوقی یزدی) (بواو غیر ملفوظ و سکون ها بسته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو پهلو
تصویر دو پهلو
((دُ. پَ))
کنایه از دارای دو مفهوم متفاوت
فرهنگ فارسی معین
از توابع خرم آباد شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی