اصطلاحی است معماران را که ظاهراً شکل آن بصورت پهلوی گاو برآمده بود ’: و چون باروی شهر به طرف خراسان گاوپهلو نبود شش برج دیگر ساخته بر آن طرف بنهاد بعوض گاو پهلو’. (تاریخ جدید یزد)
اصطلاحی است معماران را که ظاهراً شکل آن بصورت پهلوی گاو برآمده بود ’: و چون باروی شهر به طرف خراسان گاوپهلو نبود شش برج دیگر ساخته بر آن طرف بنهاد بعوض گاو پهلو’. (تاریخ جدید یزد)
ارابه. گاو که اکثر بکار سواری آید، از عالم گهربهل که ارابۀ اسبی است. و این در اصل هندی است: ملا فوقی یزدی به واو غیرملفوظ و سکون ها بسته و این نوعی از تصرف بود: خداوندا بگاو بهل قناعت زود بنشانم که تا چشمم بدان نبود که او گاو و غنم دارد و در ساقی نامه آمده است: بده می که تا حل شود مشکلم نشیند بگاو بهل عشرت دلم. (آنندراج). جفت گاوی که اراده را میکشد. (ناظم الاطباء)
ارابه. گاو که اکثر بکار سواری آید، از عالم گهربهل که ارابۀ اسبی است. و این در اصل هندی است: ملا فوقی یزدی به واو غیرملفوظ و سکون ها بسته و این نوعی از تصرف بود: خداوندا بگاو بهل قناعت زود بنشانم که تا چشمم بدان نبود که او گاو و غنم دارد و در ساقی نامه آمده است: بده می که تا حل شود مشکلم نشیند بگاو بهل عشرت دلم. (آنندراج). جفت گاوی که اَراده را میکشد. (ناظم الاطباء)
گردونه گاو که بیشتر برای سواری بکار برند: خداوندا، بگاو بهل قناعت زود بنشانم. که تا چشمم بدان نبود که او گاو غنم دارد (فوقی یزدی) (بواو غیر ملفوظ و سکون ها بسته)
گردونه گاو که بیشتر برای سواری بکار برند: خداوندا، بگاو بهل قناعت زود بنشانم. که تا چشمم بدان نبود که او گاو غنم دارد (فوقی یزدی) (بواو غیر ملفوظ و سکون ها بسته)